جدول جو
جدول جو

معنی مله گرد - جستجوی لغت در جدول جو

مله گرد
ولگرد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شله زرد
تصویر شله زرد
خوراکی که از برنج، آب، شکر، گلاب و زعفران تهیه می شود. بیشتر به صورت نذری و در ایام سوگواری (عاشورا، اربعین و بیست و هشتم صفر) می پزند و میان مردم بخش می کنند
فرهنگ فارسی عمید
(مَ گِ)
ثغری است (به ارمینیه) بر روی رومیان و مردمانی جنگی و جایی با نعمت. (حدود العالم). ملاذجرد. ملازگرد. نام شهری در ارمنستان که بنای آن از سنگ سیاه می باشد و در آن درخت نیست. (ناظم الاطباء). منازجرد. شهری است نزدیک نشوی (نخجوان) و خلاط و بدلیس (بتلیس) و ارزن. (ترجمه صوره الارض ابن حوقل ص 91). ملازجرد از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات ’عو’ و عرض از خط استوا ’لح مه’ واکنون قلعه ای دارد محکم، عظیم جای خوب است و هوای خوش، حقوق دیوانیش چهارده هزار دینار است. (نزهه القلوب چ گای لسترنج صص 101- 102). ازو تا بندماهی سه فرسنگ ازو تا ارحبش هشت فرسنگ ازو تا ملازجرد هشت فرسنگ ازو تا خنوس ده فرسنگ. (نزههالقلوب ایضاً ص 183). از شهرهای ساحل رود ارسناس (مرادسو) است که به زبانهای مختلف آن سرزمین منازجرد و منازگرت و ملاسگرد نیز گفته می شد. در قرن چهارم مقدسی درباره ملازگرد گوید: شهری است دارای قلعه ای مستحکم با مسجدی در کنار بازار و اطراف شهر باغهای بسیار است. در سال 463 ملازگرد میدان نبرد قطعی رومیان وسلجوقیان واقع گردید و در آن جنگ رمانوس چهارم به دست سلجوقیان اسیر شد و این واقعه موجب استقرار سلجوقیان در آسیای صغیر گردید. (ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 124). ناحیه ای است در شمال شرقی ولایت بتلیس. از شمال به ارزروم و از مشرق به ولایت وان محدود و مشتمل بر 50 قریه است و در حدود 21000 تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی). ملازجرد. ملاذگرد. ملاذجرد. ملاسگرد. منازگرد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لِ)
دهی از بخش سراسکند است که در شهرستان تبریز واقع است و 554 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یَ لَ / لِ گَ)
یلخی. ایلخی. خیل. گلۀ اسب. (یادداشت مؤلف).
- یله گرد چرا کردن، در ایلخی چریدن. آزاد و یله چرا کردن: مالهاشان یله گرد چرا می کنند. (از تحفۀ اهل بخارا). و رجوع به یلخی شود
لغت نامه دهخدا
(شُلْ لَ / لِ زَ)
آشی ازبرنج، شکر، زعفران و روغن. (یادداشت مؤلف). نوعی غذا. طرز تهیۀ آن چنین است: (مواد لازم: برنج مثلاً یک کیلو، روغن 250 گرم، شکر یک کیلو، مغز بادام 200 گرم، زعفران 5 گرم و گلاب). برنج را در آب جوشانند و روغن در آن ریزند، سپس شکر را آب کرده با زعفران بدان افزایند. آنگاه مغز بادام را خیس کرده خلال نموده با گلاب در آن میریزند و پس از یک جوش برمیدارند و روی شله زرد دارچین ساییده می پاشند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تَ لِ جِ)
دهی از دهستان کمازان شهرستان ملایر است که 850 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 69 هزارگزی شمال باختری شوسف، سر راه مالرو عمومی گیوبه شوسف واقع شده. کوهستانی و معتدل است و 13 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شله زرد
تصویر شله زرد
نوعی غذا طرز تهیه آن چنین است: (مواد لازم: برنج مثلا یک کیلو روغن 250 گرم شکر یک کیلو مغز بادام 200 گرم زعفران 5 گرم گلاب) برنج را در آب جوشانند و روغن در آن ریزند. سپس شکر را آب کرده با زعفران بدان افزایند. آن گاه مغز بادم را خیس کرده خلال نموده با گلاب در آن می ریزند و پس از یک جوش بر می دارند و روی شله زرد دارچین ساییده می پاشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منش گرد
تصویر منش گرد
قی استفراغ شکوفه: (آن چنان مردم که طشت از زن نهان داد با خمار و رطلی برکشید. {} پس صداعش کرد و اشکوفش فتاد بانگ میزد زن که طشتش آورید. {} مرد گفت: آن مرده ری بود اربجا این منش گردا بمن کی میرسید ک) (علی اکبردهخدا {توضیح این قطعه در مجموعه دهخدا . چا. 1 درج نشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شله زرد
تصویر شله زرد
((~. زَ))
نوعی غذای ایرانی به صورت شله ای که با برنج، شکر، گلاب و زعفران تهیه می شود و آن را با خلال پسته و بادام و دارچین تزیین می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملی گرا
تصویر ملی گرا
((~. گَ))
دلبستگی و اعتقاد به ملت خویش، ناسیونالیسم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
المائدة المستديرة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
Roundtable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
table ronde
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هرزه گرد، ول گرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
圆桌
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
mesa redonda
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
okrągły stół
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
круглый стол
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
گول میز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
โต๊ะกลม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
שולחן עגול
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
円卓
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
ronde tafel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
runder Tisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
원탁
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
yuvarlak masa
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
meja bundar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
গোল টেবিল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
गोल मेज
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
tavolo rotondo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
круглий стіл
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
mesa redonda
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از میز گرد
تصویر میز گرد
meza ya mviringo
دیکشنری فارسی به سواحیلی